تاریخ انتشار: ۱۴۰۱-۰۷-۲۹ - 3:27 ب.ظ
موضوع:‌ اجتماعی
شماره:‌ 32529

سیدنورالدین هاشمی موسوی و شعر « تشنگی »

تب دارم درجه حرارت بدنم از نهایت جهنم‌ گذشته است...

سیاست شرق _ « سید نورالدین موسوی هاشمی»، گاهی اشعاری گزنده می سراید و رویه ای انتقادی دارد که با خیال و آرزوهایی همراه می شود؛ به نظر می رسد این نگاه انتقادی را نه اینکه خود او، آفریدگارش باشد، بلکه محیط پیرامونش به او تحمیل و زمینه سازی کرده است. شعر« تشنگی»، شاید بیانی در برزخ خیال و واقعیت زمانه باشد که با اندوه، اندود شده است. تشنگی او، نه با جرعه ای آب، بلکه با شعر غزلی برطرف می شود تا روحش را سیراب کند.

شعر «تشنگی »

میخواهم
دنیا را عق بزنم
و بجایش
یک پیاله غزل بنوشم

شاید
اینگونه قیمت نان
شکسته شود
و آدمها
قدر انگورهای تابستان را بدانند
و دوره گردها
در کوچه های غمزده
و پر از بوی خیانت و خنجر
یک پیاله خیام بفروشند

زنها
زنبیلهایشان را
مملو از عطر گلهای محمدی
به خانه ببرند
شاعران
شعرهایشان را پیش فروش کنند

تب دارم
و ماه را در بغل می فشارم
میدانم
عاقبت آرزوی بشر

بازگشت به همان غارهای اولیه خواهد شد
این حجم دود
و قارچهای سمی سیمانی
در نهایت، کار دستمان میدهند

اژدهای سیری ناپذیر جاده ها
آخرین علفرازها
و جنگلهایمان را می بلعند
و
هیچ شاعری متولد نخواهد شد

تب دارم
درجه حرارت بدنم
از نهایت جهنم‌ گذشته است
برای خدا
یک جرعه غزل
یک جرعه غزل
به من بنوشانید

سید نورالدین موسوی هاشمی

انتهای پیام

language »