... امروز: سه شنبه - ۲۸ فروردین - ۱۴۰۳
اجتماعی ۳۱ تیر ۱۴۰۱ - 4:14 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0

داستان یک عکس: کودک گرسنه و لاشخور

کارتر کرکس را ترساند و دید که کودک برخاسته و به‌سمت مرکز راهش را ادامه می‌دهد. کارتر سیگاری روشن می‌کند و شروع می‌کند با خدا حرف زدن و گریستن.

سیاست شرق _ او با بوی زننده‌ی مرگ آشنا بود. و به‌عنوان عضوی از کلاب بنگ-بنگ، گروهی چهارنفره از عکاسان شجاعی که دوران آپارتاید آفریقای جنوبی را مستند کرده بودند، بیشتر از سهم خود شاهد غم و دلشکستگی بود.

کوین کارتر در سال ۱۹۹۳ به سودان می‌رود تا قحطی آنجا را به تصویر بکشد. پس از یک روز عکاسی خسته‌کننده در روستای آیُد، به میان بیشه‌زاری می‌رود. در آنجا صدای هق‌هقی را می‌شنود که از سمت یک کودک می‌آید، کودکی لاغر و نحیف. او در میانه راه به‌سمت یک مرکز تغذیه از پا افتاده است.

وقتی کارتر مشغول عکاسی از او شد، یک کرکس لاشخور فربه در نزدیکی کودک به زمین نشست. بنا بر گزارش‌ها به کارتر توصیه شده بود که به‌علت بیماری به قربانیان دست نزند. بنابراین، او به‌جای کمک مستقیم به کودک حدود بیست دقیقه منتظر ماند به این امید که آن پرنده بال‌هایش را باز کند و از آنجا برود.

اما پرنده نرفت. کارتر کرکس را ترساند و دید که کودک برخاسته و به‌سمت مرکز راهش را ادامه می‌دهد. کارتر سیگاری روشن می‌کند و شروع می‌کند با خدا حرف زدن و گریستن.

کوین کارتر، فتوژورنالیست اهل آفریقای جنوبی

وقتی نیویورک‌تایمز این عکس را منتشر کرد، خوانندگان بسیار مایل بودند بدانند که چه بر سر آن کودک آمده—و انتقادها به کارتر به‌خاطر کمک نکردن به آن کودک آغاز شد. عکس او به‌سرعت بدل شد به یک نمونه‌پژوهی مهم در این باره که چه موقع عکاسان خبری باید در صحنه پیش رویشان مداخله کنند.پژوهش‌های بعدی نشان دادند که کودک این عکس زنده مانده اما ۱۴ سال بعد در اثر تب مالاریا از دنیا رفته است. کارتر برای این عکس جایزه پولیتزر را برد، اما تاریکی آن روز آفتابی هیچ‌گاه از ذهنش پاک نشد. او در جولای ۱۹۹۴ در ۳۴ سالگی به زندگی خودش پایان داد و نوشت: «خاطرات روشن قتل‌ها و اجساد و خشم و درد مرا رها نمی‌کند.»‌

منبع: وبسایت عکاسی

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »