... امروز: جمعه - ۲۴ مرداد - ۱۴۰۴
تحلیلگران ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - 5:22 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0

تن های تنها، در عصر مدرنیته

سیاست شرق _ ریاض علی فرحانی؛

انسان امروز، بیش از هر دوره دیگری به فناوری متصل است. در هر لحظه، چندین کانال ارتباطی در جیب یا روی میز او فعال‌اند؛ پیام‌ها، تماس‌های ویدیویی، شبکه‌های اجتماعی، و جریان بی‌پایان اطلاعات. با این حال، تناقضی عجیب در حال گسترش است: هرچه اتصال دیجیتال گسترده‌تر می‌شود، حس تنهایی نیز عمیق‌تر می‌گردد.

انقلاب الکترونیک که قرار بود فاصله‌ها را از میان بردارد و انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر کند، در بسیاری از جنبه‌ها دقیقاً نتیجه‌ای معکوس به همراه داشته است. ما در «دهکده جهانی» زندگی می‌کنیم، اما دیوارهای نامرئی بی‌اعتمادی و بیگانگی میان افراد بالا رفته است. مکالمات، کوتاه‌تر، سطحی‌تر و بیشتر بر محور تصویر و پیام‌های کوتاه استوار شده‌اند. جای خالی گفت‌وگوهای طولانی، تماس چشمی و هم‌نشینی‌های گرم، روزبه‌روز بیشتر حس می شود.

شبکه‌های اجتماعی با ظاهر فریبنده خود، فضایی برای نمایش زندگی‌ها ایجاد کرده‌اند که اغلب بیش از آنکه واقعی باشد، یک «نمایش» است. کاربران، تصاویر و روایت‌هایی انتخاب می‌کنند که از خود چهره‌ای ایده‌آل نشان دهد، و این روند، فشار روانی مضاعفی ایجاد می‌کند. فرد در مقایسه با این تصاویر، احساس ناکافی بودن می‌کند و به تدریج از حضور در روابط واقعی فاصله می‌گیرد. نتیجه، انزوای داوطلبانه‌ای است که در آن همه ظاهراً با هم در ارتباط‌اند، اما کمتر کسی واقعاً شنیده یا درک می‌شود.

تنهایی مدرن، تنها یک وضعیت احساسی نیست؛ آثار اجتماعی و خانوادگی آن بسیار عمیق است. بنیاد خانواده به عنوان اصلی‌ترین هسته اجتماعی، تحت فشار است. حتی در جمع‌های خانوادگی، هرکس درگیر صفحه کوچک گوشی خود است و تعامل چهره‌به‌چهره، جای خود را به پیام‌های متنی و استیکرها داده است. روابط میان اعضای خانواده، هرچند از نظر ظاهری برقرار است، اما عمق و گرمای گذشته را ندارد.

به شکل کلی تر، انسان موجودی ذاتاً اجتماعی است. رشد شخصیتی او در طول تاریخ، همواره در بستر روابط و تعاملات واقعی شکل گرفته است: همکاری، رقابت، همدلی، و حتی مواجهه با تعارض، همگی ابزارهای تکامل اجتماعی و فردی بوده‌اند. اما در فضای مجازی، این تجربه‌ها به‌شدت محدود شده‌اند. ارتباطات دیجیتال، اغلب فاقد لحن، زبان بدن، و زمینه فرهنگی مشترکی هستند که در تعاملات حضوری وجود دارد.

اگر این روند ادامه یابد، نسل‌های آینده ممکن است با چالش‌های جدی در مهارت‌های ارتباطی روبه‌رو شوند. کاهش تحمل برای شنیدن دیدگاه مخالف، ضعف در مهارت‌های حل مسئله جمعی، و کمبود تجربه در روابط انسانی پیچیده، می‌تواند جوامع را آسیب‌پذیرتر کند. در چنین شرایطی، هر بحران اجتماعی یا اقتصادی، با احتمال بیشتری منجر به فروپاشی انسجام اجتماعی می‌شود.

در این میان، بازنگری در سبک زندگی و احیای برخی از الگوهای سنتی زندگی جمعی، نه به معنای بازگشت کامل به گذشته، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتماعی مطرح است. دورهمی‌های خانوادگی، فعالیت‌های محلی، مشارکت در برنامه‌های فرهنگی و مدنی، و حتی گفت‌وگوهای طولانی رو در رو، می‌تواند بخشی از این شکاف را ترمیم کند.

زندگی فردی هوشمندانه ـ که بر استفاده از ابزارهای دیجیتال برای بهینه‌سازی زمان و کارها تأکید دارد ـ مزایای فراوانی دارد، اما اگر جایگزین کامل زندگی جمعی شود، به بهای سنگینی برای روح و روان انسان تمام خواهد شد. انسان بدون اجتماع، مانند درختی است که در خاک کم‌عمق رشد می‌کند؛ شاید به ظاهر سبز باشد، اما در برابر طوفان‌های زندگی تاب چندانی ندارد.

امروز باید با خود صادقانه بپرسیم: آیا اتصال دائم به جهان، ما را از خودمان و نزدیکانمان جدا نکرده است؟ آیا بازگشت نسبی به الگوهای سنتی زندگی جمعی، تنها راه نجات از این تنهایی مدرن نیست؟

به زعم‌ اینجانب تنهایی در عصر مدرنیته دیجیتال، بحرانی خاموش اما رو به گسترش است. اگرچه ابزارهای ارتباطی بی‌سابقه‌ای در اختیار ما قرار گرفته، اما بدون مداخله آگاهانه و بازتعریف روابط انسانی، این ابزارها می‌توانند به عامل انزوای بیشتر بدل شوند.

جامعه‌شناسی به ما یادآوری می‌کند که انسان، نه صرفاً یک مصرف‌کننده محتوا، بلکه موجودی است که هویت، معنا و سلامت روان خود را در بستر اجتماع می‌یابد. بی‌توجهی به این واقعیت، می‌تواند بهای سنگینی برای آینده فرد و جامعه داشته باشد.
شاید تنها راه حل این بحران ، کلید بازگرداندن تعادل به زندگی ما در عصر مدرنیته باشد.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »