... امروز: شنبه - ۰۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
اجتماعی ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ - 12:03 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
کپی شد!
0

بعثت پیامبر اسلام (ص) و مکارم اخلاقی؛ از رفتار فردی تا کارکرد اجتماعی

آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، اخلاق عملی و قابل مشاهده و اثباتی است که می بایست در جامعه و از سوی آحاد مردم، گروهها و کارگزاران حکومتی در دسترس و عیان باشد تا جامعه را بیش از پیش، اخلاق گرا و پاک سرشت نشان دهد.

سیاست شرق _ مکارم اخلاقی، آن دسته از صفات والای اخلاقی است که بزرگوارانه و موجب کرامت و عزت نفس انسان گردد، و از طرفی، نوعی ایثار و از خودگذشتگی را بروز دهد، خصایصی که انسانیت نوع بشر را، به گونه ای شکل می دهد که بتواند جامعه ای ارزشمند و با بسیاری تبعات مثبت و مختلف فردی و اجتماعی، برخوردار کند.

اما پرسش این است که مکارم اخلاقی چیست و چه آثار فردی و اجتماعی دارد که به عنوان هدف بعثت خاص پیامبر اسلام (ص) از سوی خود ایشان،معرفی شده است؛ چنانکه حضرت می‌فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ «به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام.» (مکارم الاخلاق طبرسی ص ۸)

آنچه که از آن به مکارم اخلاقی تعبیر می شود، آن دسته از صفات اخلاقی عالی و متعالی است که انسان با بهره‌گیری از محاسن اخلاقی (اخلاق احسانی) شرایط نفسی و اخلاقی خود را به گونه‌ای متعالی می‌سازد که کریمانه با دیگران برخورد می‌کند و شخصیتی ممتاز از خود، بروز می دهد.

در حقیقت محاسن اخلاقی، بستری برای مکارم اخلاقی است؛ چنانکه امیر‌المؤمنین علی(ع) می‌فرماید: احسن‌الاخلاق ما حملک علی‌المکارم؛ نیکوترین اخلاق آن است که تو را به مکارم اخلاق وا دارد.» (آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص۳۲۹۹)

مکارم اخلاقی یک درجه از محاسن اخلاقی بالاتر  است و اگر بخواهیم محاسن اخلاقی را درجه‌بندی کنیم، دو نوع محاسن اخلاقی داریم که یکی حسن و دیگری احسن است.
آن احسن، همان مکارم اخلاقی است؛ زیرا نیکوترین شیوه برخورد را در زندگی به نمایش می‌گذارد، پس مکارم اخلاقی همان انتخاب نیکوترین است و نه نیک و یا نیک‌تر.

محاسن اخلاق مایه بهزیستی و موجب تحکیم روابط اجتماعی است. محاسن اخلاق مردم را به ادب و احترام متقابل وامی داد و در جامعه مهر و محبت ایجاد می کند. دست یابی به محاسن اخلاق کم و بیش برای همه افراد میسر است و همه می توانند با تمرین و مراقبت های لازم، دیر یا زود خویشتن را به اخلاق خوب اجتماعی متخلق سازند، با مردم به گرمی برخورد کنند، وظایف خویش را به شایستگی انجام دهند و از نتایج مفید و ثمربخش آن بهره مند گردند.

مکارم اخلاق آن دسته از صفاتی است که در مرتبه بالاتری قرار دارد و به انسان« تعالی معنوی» عطا می کند و تمایلات عالی انسان را از قوه به فعلیت درمی آورد. تنها کسانی می توانند به اخلاق کریمه متخلق شوند که از محاسن اخلاقی عبور و بر هوای نفس خود غلبه کرده، به خواهش های غیرانسانی خویش پشت پا زده و خویشتن را از اسارت آزاد نموده باشند.

پس، محاسن اخلاق برای تأمین حیات بشری و زندگی مادی است و مکارم اخلاق برای احیای جنبه انسانی و تکمیل جهات معنوی. «برخی در تعریف محاسن اخلاق گفته اند: آن قسم خلق و خویی که در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است، یا لااقل با آنها تضادی ندارد، حسن خلق است و در تعریف مکارم الاخلاق گفته شده: آن قسم خلقیات عالی و رفیعی که اگر کسی بخواهد انجام دهد یا باید با هوای نفس خود و غرایز خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد یا لااقل باید نداری آنها را نادیده انگارد.

محاسن اخلاق با تمایلات نفسانی هماهنگ است، اما مکارم اخلاق در نقطه مقابل غرایز است. انسانی که تعالی یافته و متصف به مکارم اخلاق شده است، در معرض این است که فخرفروشی کند و با این فخرفروشی از جهت الهی خارج گردد.

تأثیر مکارم اخلاق در تأمین رستگارى و سعادت نهایى بشر، به مراتب بیش از محاسن اخلاقى است. محاسن اخلاقى در جلب فواید مادى و بهسازى زندگى نقش مؤثر دارد و رمز کامیابى و موفقیت انسان و راه نیل به سود بیش تر و زندگى بهتر، رعایت و اجراى محاسن اخلاقى است. پس مى توان ادعا کرد که رسیدن به محاسن اخلاق هدف واسطه اى است و نیل به مکارم اخلاق هدف نهایى. به عبارت دیگر، رعایت محاسن اخلاق گام نخست براى رسیدن به سعادت است. آنچه ما نیز مى توانیم در دایره دنیاى محسوسات خود با زندگى تجربى خویش آن را درک کنیم، نتایج و فواید رعایت محاسن اخلاق و چگونگى معاشرت و روابط اجتماعى است. راقم این سطور نیز در پى بررسى آثار و پیامدهاى محسوس و قابل مشاهده محاسن اخلاق است.

اینکه پیامبر(ص)، عفو از ظالم را جزو مکارم قرار داده با توجه به فقرات بعدی نشان می‌دهد که مراد فراتر از احسان معمولی است؛ زیرا می‌فرماید به کسی که بدی کرده و تو را از چیزی محروم کرده، به آن شخص چیزی عطا کنی؛ زیرا در مقام عدالت می‌توان او را بر اساس اصل مقابله به مثل، از چیزی محروم کرد و بر اساس اصل احسان می‌توان خطای او را ندیده گرفت و او را عفو کرد و از خطایش گذشت، ولی اینکه فرمود به او چیزی ببخشید به این معناست که باید کریمانه با او برخورد کرد. موارد دیگری که در این حدیث بیان شده نیز از مصادیق مکارم اخلاقی است که فراتر از دایره احسان معمولی است.

بر اساس دیدگاه مشهور کارشناسان علوم اسلامى، معارف دین به سه بخش عمده اصول عقاید، اخلاق و احکام تقسیم مى شود. اخلاق شامل ویژگى ها و خصلت هایى است که هر فرد در راه دستیابى به کمال باید خویشتن را به آن بیاراید و از اضداد آن دورى کند. با دستورالعمل هاى این بخش است که افراد مى توانند رفتارهاى فردى و اجتماعى و چگونگى روابط اجتماعى خود را شکل دهند و به اهداف واسطه اى یا نهایى دین دست یابند. یکى از دستورالعمل هاى دین در بخش اخلاقى چگونگى ارتباط افراد با یکدیگر است. در اندیشه دینى و اخلاقى ما، حفظ، توسعه و تعمیق روابط دوستانه و ارتباط صمیمانه با دیگر افراد از آن چنان اهمیتى برخوردار است که هرکس در جرگه دین قرار گرفت به عنوان «برادر» از او یاد مى شود و رعایت حسن خلق، نشانه دین دارى فرد است. پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرمایند: «حسن الخلق نصف الدین»؛ «داشتن اخلاق نیکو در روابط اجتماعى نیمى از دین محسوب مى شود.»

اگر پیامبر اسلام(ص) مکارم اخلاق نداشت و مهربان و رحمه‌العالمین نبود در ابلاغ رسالتش موفق نمی‌شد، ویژگی خاص او رحمت بود و خداوند در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران خطاب به پیامبر می‌فرماید «به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند،» لذا با همین سلاح مکارم اخلاق توانست جزیره عرب و مردان جاهل اعراب را که حتی دختران خود را زنده به گور می‌کردند را هدایت کند.

مسئله انحطاط و سقوط اخلاق که بشر امروزی به آن مبتلا شده به برخی جوامع خاص خلاصه نمی‌شود و آحاد جامعه ، اندیشمندان و علمای اسلامی باید هوشیارانه نسبت به ترویج فضائل اخلاقی و منش اخلاقی پیامبر رحمت اهتمام داشته باشند تا مدینه فاضله را بتدریج حاکم کنند و نه اینکه، فقط تصویری کلامی را به تصویر بکشند که در عینیت دیگران، مورد نقد قرار گیرند.

اندیشمندان اسلامی

طیف از آموزه های متفکران و فیلسوفان جهان اسلام، در باب منشأ فهم مفاهیم اخلاقی را دربر می گیرد. در این نظریه دستگاه ادراکی انسان و خرد آدمی منشأ پیدایش مفاهیم اخلاقی نظیر خوبی و بدی و درستی و نادرستی اعمال و افعال مختلف تلقی می گردد. بر اساس این آموزه، انسان در مواجهه با یک امر به کمک دستگاه ادراکی خود خوبی یا بدی آن را انتزاع می نماید و سپس اراده و خواست وی نسبت به چیزی که خوبی آن ادراک شده گرایش و اقبال و نسبت به چیزی که بدی آن درک شده عدم گرایش و ادبار پیدا می کند.

در این دیدگاه ریشه حُسن و قبح افعال، مستقیماً تحت تأثیر عقل و سیستم ادراکی انسان ملاحظه می گردد. ذهن انسان به گونه ای تعبیه و ساخته شده که اگر درستی و صواب بودن فعلی را ادراک کند آن را انجام می دهد و اگر تشخیص دهد کاری خطاست آن را انجام نمی دهد. لذا کسی شرّ و بدی فعلی را از آن حیث که شرّ است انتخاب نمی کند.

شهید مرتضی مطهری، اخلاق را مرتبط با خداشناسی می دانند: خداشناسی پایه اخلاق است.انسانیت و آدمیت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد یعنی هیچ امر معنوی بدون اینكه آن سر سلسله معنویات پایش به میان آید معنا ندارد … وقتی كه پایه ای در روح بشر نباشد چرا انسانیت ؟ به من چه مربوط ؟ … [ این اخلاق ] پایه و اساس ندارد و نمی تواند داشته باشد … دین …اساس داشته و تجربه و آزمایش، صحت آن را ثابت كرده و چطور انضباطهای اخلاقی محكم پولادین را به وجود آورده و بعد از این هم به وجود خواهد آورد.( .(مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۵۱۰).

نتیجه گیری
اخلاق اسلامی و مفاهیم ارزشمند آن، جایگاه بسیار رفیعی در تکامل انسانیت نوع بشر دارند. تا آنجا که هدف از بعثت حضرت محمد(ص)، تکمیل مکارم اخلاقی بیان شده است.

اخلاق از آنجائی که ریشه در فطرت ثابت انسانی دارد جاودانه و تغییرناپذیر است، هرچند در این میان باید میان اصول اخلاق و فعل اخلاقی، همچنین اخلاق و آداب تفاوت قائل شد. هرچند اخلاق اسلامی و مفاهیم آن یکی از سه رکن اساسی تعالیم اسلامی است، اما در طول تاریخ همواره با آسیب های کلی از قبیل جمود و تحجر، التقاط، اباحی گری و تحریف تهدید شده که در این میان برای آسیب زدائی از اخلاق اسلامی، بازشناسی مکتب اصیل اخلاق اسلامی با تکیه بر متون اصیل اسلامی به عنوان دستگاه های تصفیه تفکر اسلامی امری ضروری است.

علاوه بر آسیب های کلی عارض شده بر سیستم اخلاق اسلامی، بسیاری از مفاهیم ارزشی اسلام چه آنانی که به صورت مستقیم در اخلاق اسلامی مطرحند، مانند صبر، توکل، اخلاص، زهد و تقوا و چه مفاهیمی که آثار اخلاقی فراوانی دارند همانند شفاعت، انتظار و دعا، دچار آفات فراوانی مانند کج فهمی، تفسیر نادرست، برداشت غلط، ارائه هدف دار و تبیین تک بعدی شده اند.

بررسی دقیق این مفاهیم نشان دهنده این واقعیت انکارناپذیر است که مفاهیم ارزشی اخلاق اسلامی و در یک نگاه کلی، تمامی آموزه های دینی اسلام، در صورت تفسیر مبتنی بر اصول پایدار اخلاق اسلامی که برگرفته از متون اصیل دینی و با کمک تعقل و اندیشه ورزی است، نه تنها باعث تخدیر جامعه ،تنبل پروری ، ایستایی جامعه نخواهد شد؛ بلکه به خاطر حماسی و محرک بودن، باعث پویایی، حرکت، امید و سعادتمندی است.

آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، اخلاق عملی و قابل مشاهده و اثباتی است که می بایست در جامعه و از سوی آحاد مردم، گروهها و کارگزاران حکومتی در دسترس و عیان باشد تا جامعه را بیش از پیش، اخلاق گرا و پاک سرشت نشان داده و در ارائه یک مدل اجتماعی نمونه موفق باشد ؛ بیان ، تحلیل و تبلیغ صرف تعالیم اخلاقی و اسلامی، بدون ظهور و وجود آنها در رفتارهای فردی و اجتماعی ، نوعی بداخلاقی خواهد بود که به بنیان اخلاق و معرفت هر جامعه ای، آسیب خواهد رساند.

بطور کلی، علم‌ اخلاق‌ قالبهای‌ کلی‌ چگونه‌ زیستن‌ متعالی‌ است؛ این‌ چگونگی، هم‌ شامل‌ رفتار می‌شود و هم‌ شامل‌ ملکات‌ نفسانی، یعنی‌ انسان‌ باید چگونه‌ رفتار کند و چگونه‌ ملکاتی‌ باید داشته‌ باشد تا زیستن‌ او، با ارزش‌ باشد. ملکاتی‌ مانند عدالت، تقوا، شجاعت، عفت، حکمت، استقامت، وفا، صداقت‌ و سایر صفات نیکو که نتنها سفارش شده ادیان الهی ، بلکه دستمایه اندیشمندان اخلاق گرا در طول تاریخ بشر برای زندگی بهتر انسان ها بوده اند.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »