... امروز: دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
اجتماعی ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ - 9:40 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
کپی شد!
0

شیخ اشراق، فیلسوف و عارف ایرانی،که تکفیر شد

اما سخن گفتن‌های بی پرده و بی احتیاط بودن او در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان او که سبب آن می‌شد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی‌اش در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصا از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.

سیاست شرق _ شهاب‌الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی معروف به «شیخ اشراق»، فیلسوف و عارف بزرگ ایرانی، در میان اندیشمندان و متفکران سده‌های گذشته ایران، صاحب دستگاهی منظم برای اندیشیدن و فلسفه‌ورزی بود. با این حال به راحتی می‌توان شیخ اشراق را از زمره گمنام‌ترین و مظلوم‌ترین فیلسوفان تراز اول ایرانی دانست. شاید به خاطر او را شیخ مقتول یا شیخ شهید می نامند.

شهاب الدین سهروردی که با نام‌های شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید معرف است را، نباید با ابوحفص عمر بن عبدالله شهاب الدین سهروردی، از شیوخ نامدار تصوف اشتباه گرفت. شهاب‌الدین عمر سهروردی نزدیک به ۹۰ سال در میان سال‌های ۵۴۲ تا ۶۳۲ هجری قمری زندگی می‌کرده است و شیخ اشراق تنها ۳۸ سال عمر کرد؛ از سال ۵۴۹ تا سال ۵۸۷ هجری قمری.

روزگارِ شیخ

شیخ شهاب‌الدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری در دهکده سهرورد زنجان متولد شد. او تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود در نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و به قوت هوش و ذکاوت بر بسیاری از علوم اطلاع یافت. سهروردی بعد از آن به اصفهان، که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به نهایت رسانید.

در گزارش‌ها معروف است که یکی از هم‌درسان او، فخرالدین رازی، که از بزرگ‌ترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخه‌ای از کتاب تلویحات او را به او دادند آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.

سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت، و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد. در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دوره‌های درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند.

او همچنین سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و چنان‌که از گزارش‌ها برمی‌آید، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود کرد. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با «ملک ظاهر» پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی) دیدار کرد.

« ملک ظاهر» که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از او خواست که در دربار او  در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که او کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.

اما سخن گفتن‌های بی پرده و بی احتیاط بودن او در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان او که سبب آن می‌شد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی‌اش در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصا از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.

حکمت اشراق

سهروردی کسی است که مکتب فلسفه اشراق را بوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. کار بزرگ او در تاریخ بشر بی‌سابقه بود؛ او عرفان را به فلسفه آورد و فلسفه جدیدی بنیان‌ گذاشت.

شیخ، فلسفه را که متأثر از عقل‌گرایی یونانی بود با «حکمت خسروانی» که نوعی آگاهی و دانش باستانی ایرانی بود بهم آمیخت و گفت که عقل و خرد فقط پایه و اساس آگاهی است و فیلسوف پس از آن باید به کشف و شهود معنوی و درونی بپردازد و از این راه حقیقت را دریابد.

حالا چرا سهروردی فیلسوفی ممتاز در تاریخ بشر است؟ چون آن‌موقع آن راهنمایی‌ها را به بشر ارائه داد و تازه در دوران معاصر ما فیلسوفان از فلسفه عقلی محض به شهود معنوی انسان رسیده‌اند و فیزیک‌دان‌ها از طبیعت به ماوراء‌الطبیعه مایل شده‌اند و عقل‌گراها بالاخره پذیرفته‌اند که انسان فقط عقل نیست و آگاهی فقط ناشی از خرد نیست و «حقیقت» عظیم‌تر از آن است که عقل بتواند به تنهایی دریابد.

میراث معنوی کهن ایرانیان
از سهروردی حدود ۵۰ اثر باقی‌مانده که بخش‌هایی از آن به فلسفه اشراق می‌پردازد. فلسفه اشراق کلیتی پیچیده است و توضیح آن به اصطلاحات فلسفی و عرفانی نیاز دارد و البته به لغاتی که از نظر معنایی برای درک دشوار هستند. حالا اگر بخواهیم ساده بگوییم چطوری می‌شود؟

اول باید بدانیم که حکمت خسروانی نوعی فلسفه و عرفان باستانی ایران است که فرزانگانی همچون «جاماسب» و «فرشوشتر» پیام‌آوران آن بودند و عرفای بزرگ ازجمله «ابوسعید ابوالخیر» و «ابوالحسن خرقانی» و «بایزید بسطامی» میراث‌داران آن. در واقع حکمت خسروانی که صاحبان آن را فرزانگان می‌نامند میراث معنوی کهن ایرانیان محسوب می‌شود. بر اساس حکمت خسروانی خدا یگانه است و خالق و فزاینده است و هستی شامل نور و ظلمت است و آدمی با کارهای نیک و پرهیز از خواهش‌های نفسانی می‌تواند بر قوانین و محدودیت‌های طبیعت چیره شود و صاحب نور ایزدی و شکوه و فرّ شود و در هستی به بالاترین درجات وجودی‌اش برسد. خیلی کلی و خلاصه‌اش این بود البته. فلسفه هم که معلوم است چیست؛ از یونان باستان و در واقع غربِ زمین آمده است و دنبال حقیقت می‌گردد از طریق روابط علّی و معلولی و خرد و عقل بشری. سهروردی این دو را با هم آمیخت.

حالا فلسفه اشراق چیست؟ بر اساس فلسفه سهروردی نور است که اصالت دارد و خداوند نور است و همه مخلوقات از نور هستند با درجات مختلف و روشنایی کمتر و بیشتر و غلظت کمتر و بیشتر و تمرکز و پراکندگی کمتر و بیشتر و همه این نورهای قوی و ضعیف بر هم می‌تابند و این تابش همان اشراق است. واژه اشراق نیز یعنی تابیدن نور یا تاباندن نور یا برآمدن خورشید.

بر اساس فلسفه اشراق خداوند نورالانوار است و انسان‌ها نیز مانند باقی موجودات درجاتی از نورانیت دارند که می‌توانند این نور را بر دیگران بتابانند و فیاض باشند و می‌توانند از هستی و مخلوقات و از خدا نور بگیرند و فیض ببرند. کل داستان همین است و البته فلسفه اشراق خیلی پیچیده و عظیم است در حوزه لفظ و معنا. دیگر اینکه واژه اشراق را به‌دلیل همین فلسفه اشراق که بر کشف و شهود درونی تأکید دارد در زبان فارسی مجازا به معنی الهام‌گرفتن و اکتشاف درونی نیز به کار می‌برند.

او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب داده‌اند. او خود فلسفه‌اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهاده‌اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته‌است.

مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی‌داند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و فلسفه اشراق را شریف‌ترین و بلندمرتبه‌ترین مرحله شناخت می‌شناسد. او به سختی بر ابن سینا می‌تازد و از کلیات و مثل افلاطون دفاع می‌کند. بر وجودشناسی ابن سینا ایراد می‌گیرد که چرا اظهار داشته که در هر شئ موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری، و برای تحقق محتاج وجود است. در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری.

کتاب “حکمت الاشراق” مهم‌ترین اثر فلسفی سهروردی در واقع به نظریه ابن سینا برای تأسیس حکمت مشرقی جامه عمل پوشاند. او را زنده‌کننده عرفان آریایی و پدیدآورنده حکمت خسروانی می‌دانند.

حکمت خسروانی

سهروردی می گوید: من از حکمت خسروانی سخن می‌گویم و حکمت من خسروانی است. خسروانی یعنی حکمتی که یونانی نیست. یعنی ما یک حکمت دیگری در عالم داریم که یونانی نیست، بلکه خسروانی است. حال خسروانی یعنی چه؟ یعنی ایران باستان؛ یعنی کیخسرو. سهروردی خیلی برای کیخسرو احترام قائل است، تا جایی که در “حکمت الاشراق” از او به عنوان کیخسرو المبارک یاد می کند. ابراهیم دینانی می‌گوید: او در قرن ششم، یعنی هشتصد، نهصد سال پیش خود را محیی[زنده کننده و حیات بخش] حکمت خسروانی می داند و در کتابش می گوید که: “من این کار را از جایی شروع کردم که ابن سینا در آنجا به پایان برده است”.

او ابن سینا را پیشکسوت خود می داند و ابن سینا هم همین حرف را زده اما نه در کتاب شفا و اشارات و…، در مقدمه منطق المشرقیین که اصل این کتاب منطق است و حکمتش در دست نیست. اما مقدمه اش در دست هست و همین مقدمه از نظر تاریخی به ما کمک می کند؛ در همان جا ابن سینا به صراحت می گوید: “این حکمتی که در شفا و اشارات نوشتم، برای عام مردم است و نخواستم شق عصا کنم. (اختلال ایجاد کنم) اما ما به حکمت دیگری دست یافتیم که از آن خواص است و برای عوام نیست.” ابن سینا آن حکمت دیگر را نوشت که در حمله  غزنویان به خانه  ابن سینا، سوخته شد و از بین رفت. سهروردی این را می‌دانست، لذا می گوید این کار را از جایی شروع کرده است که ابن سینا به پایان رسانده بود.

«غلامحسین ابراهیمی دینانی» سهروردی را «فیلسوف  ایرانی خالص» می‌نامد و معتقد است ۸۰۰ سال است که شیخ اشراق را نشناخته‌ایم!

دینانی می‌گوید: پس این کار دیگری بود که شروع شده بود، ولی تعقیب نشد؛ به دلایلی که نمی توانم بگویم زیرا نه وقتش است، نه صلاحش و نه من جرأت گفتنش را دارم و نه شما جرأت شنیدنش را. اما با اینکه این کار ادامه پیدا نکرد، سهروردی همان اندیشه‌های ابن سینا را نوشت. بخشی از این آثاری که خوشبختانه از سهروردی در دست است، در مورد حکمت مشاء است که سهروردی تسلط خودش را در حکمت مشاء نشان داده، همچنان که برای ارسطو و همه ی حکمای یونان احترام قائل است چونانکه خود ابن سینا نیز برای آنها احترام قائل بود. اما “حکمت الاشراق” سبک و اسلوب دیگری است. کتاب کوچکی است که با این حال تمام اصول و اندیشه های اشراقی در آن مطرح شده است.

چرا سهروردی تا این اندازه پیچیده است؟ شاید بدلیل توانایی عجیب او در تلفیق چند اندیشه متفاوت. تلاشی برای فهم و ادغام تمام اندیشه های جهان. و مبهوتم که او چگونه به این منابع دسترسی داشته است؟.چه چیزی در دامن مزدیسنا و سایر بزرگان ایران باستان آنهم با بینشی عرفانی می دیده که تفکر بلند و متعالی خود را بر آن اساس پایه گذاری کرده است؟

جملات عجیب سهروردی

سهروردی چگونه نور را در حکمت خسروانی گرفت و به نور در فلسفه اسلامی پیوند داد؟ چگونه به چنین نتیجه‌ای رسید؟ از اشارات شگرف قرآن به نور؛ «الله نور السماوات و الارض»(خداوند نور آسمان‌ها و زمین است) و «و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور»(و کسی را که خدا برایش نوری قرار نداده، نوری برای او نیست).

اگر تا اینجای مطلب را دوست داشتید حالا بشنوید از «غلامحسین ابراهیمی دینانی» فیلسوف معاصر که از مهم‌ترین شارحان فلسفه اشراق است و به جملاتی عمیق و عجیب از سهروردی اشاره می‌کند: «سهرورد‌ی د‌ر جایی می‌گوید‌: وقتی قرآن می‌خوانی با‌نشاط و شاد‌ باش و فکر لطیف د‌اشته باش. قرآن را چنان بخوان و چنان فکر کن که فقط د‌ر شأن تو نازل شد‌ه است و فکر کن که فقط تو مخاطب خد‌ا هستی.[اشاره به این جملات سهروردی: قرآن را باید با وجد و طرب و فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شأن تو نازل شده است. این صفات را در جان خویش جمع بیاور و آن‌گاه از رستگاران خواهی بود] و د‌ر جای د‌یگر می‌گوید‌: د‌ست‌خوش بازی الفاظ نشوید‌ زیرا د‌ر قیامت که پرد‌ه‌ها کنار می‌رود‌ از هر هزار نفر، نهصد‌ و نود‌ و نه نفر کشته‌شد‌ه الفاظ و سربرید‌ه عبارات هستند.‌[اشاره به این جملات سهروردی: بازی ندهد تو را اختلاف عبارات چرا که هنگامی که آنچه در قبور است بر انگیخته می‌شود و بشر در پیشگاه حق‌تعالی در روز قیامت حاضر می‌شود شاید از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر کشته عبارات و ذبح‌شده شمشیرهای اشارات، مبعوث شوند که خونشان بر گردن خودشان است. از معانی غافل شدند در نتیجه مبانی و اصول را گم کردند. حقیقت، خورشید واحدی است که با افزون‌شدن مظاهرش متعدد نمی‌شود. شهر یکی‌ است و دروازه‌های آن گوناگون و راه‌های آن افزون] ما از صبح که بید‌ار می‌شویم د‌رگیر الفاظ‌‌ هستیم؛ هم مرد‌م د‌ر مواجهه با ما مغالطه می‌کنند‌ وهم ما د‌ر برابر د‌یگران مغالطه می‌کنیم… مغالطه‌ها ما را پریشان می‌کنند‌ و زند‌گی معنوی ما را تباه می‌کنند‌».

و حالا به‌عنوان حسن‌ختام، یک‌سخن دیگر از فیلسوف شیرین‌بیان و شیرین‌جان معاصر درباره سهروردی: «شیخ اشراق یک فیلسوف کاملا ایرانی است که فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داده است. خواهش من از شما این است که به شیخ اشراق اعتنا کنید».

شهاب الدین سهروردی فیلسوف نامدار ایرانی ، در طی عمر کوتاهش آثار فلسفی پرباری را از خود به‌جای گذاشت. از میان بهترین آثار شهاب الدین سهروردی می‌توان به کتاب‌ «حکمة‌الاشراق» اشاره کرد.

رساله‌های رمزی که به زبان فارسی نوشته شده و رمزهای زرتشتی، اسلامی و هرمسی را با روایت‌هایی نمادین تلفیق کرده‌اند. «عقل سرخ»، «آواز پر جبرئیل»، «قصة‌الغرب‌الغربیة»، «لغت موران»، «روزی با جماعت صوفیان»، «رسالة فی حالة‌الطفولیة»، «صفیر سیمرغ»، «رسالة فی‌المعراج» و «شوق فطری انسان برای کسب معرفت»، در این دسته از آثار شهاب الدین سهروردی قرار می‌گیرند.

قتل

او را به دستاویز آن که سخنانی برخلاف اصول دین می‌گوید، به قتل رساندند. آن‌ها از «ملک ظاهر» خواستند که او را به قتل برساند، و چون او نپذیرفت، سراغ  صلاح الدین ایوبی را گرفتند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.

صلاح‌الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد. به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همان‌جا از دنیا رفت. مزار شیخ در مسجد امام سهروردی شهر حلب است.

روز بزرگداشت شیخ اشراق

هشتم مرداد، در تقویم ایرانیان، روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی، شیخ اشراق است که در این روز همایش‌ها، بزرگداشت‌ها و یادبودهایی برای این فیلسوف و عارف نامی ایرانی برگزار می‌شود.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »